نگاهی دقیق به آواز

 

نگاهی دقیق به آواز

 

صدا خوب برای خواننده شدن طرفداران بسیاری دارد و اکثر مردم به دنبال خواننده شدن برای مطرح شدن در فضای هنری هستند.برای خواننده شدن  حرفه ایی  فقط صدای خوب  بودن لازم نیست و علاوه بر آن  تکنیک های لازمی می خواهد و فراگیری این تکنیک ها باعث  این میشود که در هر سبکی که می خواهیم فعالیت داشته باشیم موفق می شویم.در طول سالیان متمادی، فرهنگ‌های مختلف در سراسر جهان بستری فراهم آورده‌اند تا انواع مختلفی از سبک‌های آواز متولد شوند و رشد کنند. در این مقاله به معرفی این سبک‌ها خواهیم پرداخت

 

 

سبک پاپ:

اگر موسیقی و آواز را غذا در نظر بگیریم؛ آن وقت سبک پاپ در مقابل آن‎ها شبیه یک آبنبات است. این نوع از آواز، سرگرم‌کننده است و می‌تواند عاشقانه هم باشد؛ اما اگر به دنبال یک قطعه‌ی پر از احساسات هستید؛ سراغ موسیقی پاپ نروید! آواز پاپ، در دل خود سرشار از رقص و ریتم است و همین باعث شده تا مخاطبین زیادی داشته باشد و حتی بر سایر سبک‌های موسیقی فرمانروایی کند.

 

توصیه‌هایی برای تمرین آواز پاپ:

.یاد بگیرید که چگونه لرزش صدای خود را کنترل کنید.

با صداهای مختلف تمرین کنید؛ صداهای کوتاه، صداهای تند و سریع.

بر نحوه‌ی اجرای خود روی صحنه تمرکز کنید و سعی داشته باشید بر صحنه مسلط بمانید.

 

راک:

 

شاید از شنیدن این حقیقت که سبک راک در واقع از نسل سبک بلوز است؛ شگفت‌زده شوید! به بیان دیگر، آن هنگام که موسیقی و آواز بلوز کمی موزون‌تر شد؛ راک شکل گرفت. تفاوت راک با بلوز علاوه بر ریتمیک بودن، در آن است که راک از آوای سنگین‌تر و خشن‌تری ساخته شده است و همین ویژگی هم به شاخصه‌ی اصلی آن تبدیل شده است. امروزه هنرمندان مختلفی در این زمینه فعالیت می‌کنند.

 

توصیه‌هایی برای تمرین آواز راک:

 

ویبراتورهای مختلف را هنگام آواز تمرین و با صدای خود بازی کنید؛ اما نه بیش از اندازه!

از فریاد زدن و رها کردن صدای خود نترسید. با خودتان راحت باشید. 

 

اپرا و کلاسیک:

 

هر چند که از این سبک آواز اغلب به عنوان قاعده‌مندترین و رسمی‌ترین شیوه‌ی اجرا یاد می‌شود؛ اما برخلاف این باور، اجرای اپرا یا آواز کلاسیک تکنیک لرزش‌های کنترل نشده را می‌طلبد. هم‌چنین در این سبک، هنرمند باید از نظر احساسی کاملا خود را رها کند. با این وجود به دلیل این که کمی از صمیمیت به دور است؛ ارتباط محدودی با مخاطب‌اش برقرار می‌کند و شنوندگان کمتری دارد. گوش فرا دادن به این نوع آواز، مانند تماشا کردن یک نقاشی کلاسیک است.

توصیه‌هایی برای تمرین آواز کلاسیک و اپرا:

 

حین تمرینات خود؛ سعی کنید از سایر خواننده‌های اپرا تقلید نکنید. تنها کاری که لازم است انجام دهید؛ آزاد کردن صدای خودتان است.

سعی نکنید که لرزش‌های مصنوعی در صدای خود ایجاد کنید. به زمان اجازه دهید آهسته آهسته تکنیک‌های شما را تقویت کند.

یک معلم خوب پیدا کنید. به ندرت می‌توان آواز اپرا را به تنهایی آموخت.

 

کانتری:

 

 کانتری یکی از اولین‌های موسیقی مدرن آمریکایی بود که در ایالات جنوبی رایج شد. این سبک ترکیبی است از موسیقی کلیسا و بلوز آمریکایی که در طول زمان توسعه یافته است. ساز‌هایی مثل گیتار و ماندولین از ابزارهای نواختن سبک کانتری هستند. برای اجرای درست آواز کانتری به موسیقی‌های زیادی از این ژانر گوش کنید تا سبک شخصی صدای خود را پیدا کنید و در دام تقلید گرفتار نشوید.

توصیه‌هایی برای تمرین آواز کانتری:

دقت کنید تا مبادا لهجه‌ی خوانندگان معروف را در ادای کلمات تقلید کنید. به خودتان اعتماد داشته باشید.

.سبک کانتری نیازمند توانایی قصه‌گویی است. پس تلاش کنید تا از منابع مختلف قصه‌های گوناگون را دنبال کنید.

برای کارتان از جان و دل مایه بگذارید تا بتوانید با شنونده‌های خود صمیمی شوید.

 

بلوز و جز:

 

موسیقی بلوز از تعامل میان آوازهای مذهبی بردگان جنوب آمریکا و کلیسای همان ناحیه متولد شد. سبک جاز هم به عنوان فرزند این سبک، هم‌چنان به ریشه‌های خود وفادار است.

توصیه‌هایی برای تمرین سبک بلوز و جز:

. برای کسب مهارت هرچه بیشتر در این زمینه، از مطالعه‌ی تاریخ آن غافل نشوید. در این راستا مستند تماشا کنید و کتاب‌های موجود در بازار را هم بخوانید.

سعی کنید بر تئوری موسیقی مسلط شوید.

 

هیپ هاپ:

 

این سبک آوازی، به شدت موزون و خوش ریتم است و در دهه‌ی 70 ظهور کرد و بعد از آن هم بسیار مورد استقبال قرار گرفت. محبوبیت این سبک به قدری گسترده و عمیق بود که توانست بر سایر ژانرهای موسیقیی موثر باشد و زمینه‌ی ایجاد سایر انواع آن از جمله فانک و دیسکو را هم فراهم کند.

 

توصیه‌هایی برای تمرین آواز هیپ هاپ:

به ریشه‌های سبک هیپ هاپ مراجعه کنید. موسیقی فانک و رِگِی را با دقت گوش و بررسی کنید.

سعی کنید مهارت صحبت کردن حین آواز خواندن را در خودتان تقویت کنید؛ اما در اندازه‌ی یک رپر حرفه‌ای

از امتحان کردن تکنیک‌های متنوع و بازی کردن با  صدای خودتان نترسید.

 

معاصر:

 

سبک معاصر، ژانر منحصر به فردی است؛ چرا که دربرگیرنده‌ی گروه بزرگی از هنرمندان سبک‌های مختلف است که در این زمینه فعالیت می‌کنند. پایه و اساس این گونه از هنر آواز، همان موسیقی پاپ است، با این تفاوت که در حوزه‌ی ترانه، سبک معاصر نسبت به پاپ، بالغ‌تر می‌نماید. هر چند که مثل هر اثر دیگری مخالفان خود را هم دارد؛ اما قطعات بسیار باشکوهی در این سبک خلق شده‌ است.

 

توصیه‌هایی برای تمرین آواز معاصر:

 

تمرین کنید تا بتوانید برای دقایقی به طور متداوم و بدون وقفه آواز بخوانید.

. پیش از اینکه آواز بخوانید؛ واژه‌های ترانه‌تان را جداگانه و با صدای بلند تمرین کنید تا بر تلفظ آن‌ها مسلط شوید.

از تکنیک‌هایتان بیش از اندازه استفاده نکنید؛ صدایتان به تنهایی هم بسیار زیباست!

 

سخن پایانی:

 

تمام تلاشمان در این نوشتار بر این بود که راه را برای علاقه‌مندان به آواز هموارتر کنیم و در این مسیر پر از شگفتی، همراه‌شان باشیم. البته که در دنیای پر از خلاقیت امروزسبک‌های متنوع و پرشماری برای هر عرصه‌ی هنری وجود دارد و ژانرهای آواز هم محدود به آن چه که گفته شد نیست. امید که در این سفر هیجان‌انگیز موفق باشید.، 


زبان روسی

روسیه کشوریه که با محض شنیدن اسمش یاد آب و هوای به شدت سردش و جاذبه‌های گردشگریش میفتیم (البته دخترای خوشگلشم جای خودشون رو دارن) روسیه یکی از وسیع‌ترین کشورای جهانه و جزو پرقدرت‌تریناش و خب قطعا چنین کشوری زبان غنی و قویی داره زبانی که حدود 258 میلیون نفر به آن یعنی  روسی صحبت می‌کنن؛البته ازین نکته نباید غافل شد که روسی جزو زبان‌های دشوار برای یادگیریه اما این چیزی از جذابیت این زبان و ادبیات شاهکار این کشور کم نمیکنه در ادامه به حقیقت‌های جالبی راجع‌به این زبان میپردازیم

 

1.     زبان فضایی:

 

جالب است بدانید که فضانوردان ملزم به یادگرفتن زبان روسی هستند؛ چرا که سیستم رایانه‌ای در ایستگاه فضایی بین‌المللی از هر دو زبان انگلیسی و روسی استفاده می‌کند. فضانوردانی که به ایستگاه فضایی سفر می‌کنند؛ باید سفینه‌ی سایوز را کنترل کنند که با زبان روسی کار می‌کند. آن‌ها برای سفر کردن با سایوز باید به قزاقستان نیز بروند. یک شخص روسی زبان فرماندهی فضاپیما را بر عهده دارد و همینطور بیشتر خدمه هم به این زبان صحبت می‌کنند.

 

2.     الفبای سیریلیک:

 

در شکل نوشتاری، زبان روسی از الفبای سیریلیک استفاده می‌کند. اما در حقیقت این الفبا را از یونان، در قلمروی امپراتوری بلغارستان وام گرفته است. برخی از این حروف به الفبای انگلیسی شبیه‌اند؛ گرچه تلفظ متفاوتی دارند.

 

3.     زبان روسی در 47 ایالت آمریکا:

 

ایالات متحده‌ی آمریکا یک کشور چند زبانه محسوب می‌شود. پس تعجبی ندارد اگر بگوییم که زبان روسی در بخش‌های زیادی از این کشور رواج دارد. یعنی حدود 900000 نفر در ایالاتی از جمله نیویورک، کالیفرنیا، واشنگتن، ایلینوی، نیوجرسی، پنسیلوانیا و فلوریدا روسی صحبت می‌کنند.

 

4.     شمار واژگان محدود:

 

زبان انگلیسی دربرگیرنده‌ی بیش از یک میلیون کلمه است، این در حالی است که زبان روسی تنها حدود دویست هزار واژه دارد. اما با این وجود مشکلی در بیان معانی و منظور خود ندارند. چرا که بسیاری از کلمات دارای معانی متعددی هستند و همین هم باعث شده است که آن‌ها فقط حدود 2500 واژه را به کار ببرند!

 

5.     تمایز دادن رنگ آبی:

 

مردم روسیه رنگ آبی را به دو گروه تقسیم می‌کنند؛ آّبی روشن(goluboy) و آبی تیره(siniy). مطالعات انجام شده بر تعدادی شرکت‌کننده‌ی روس و انگلیسی حاکی از آن است که روس‌ها در مقایسه با انگلیسی‌ها، سریع‌تر تفاوت میان طیف‌های مختلف رنگ آبی را متوجه می‌شوند. نکته‌ی جالب‌تر آن که آن‌ها حتی قادرند؛ تفاوت بسیار جزئی میان رنگ‌های آبی را نیز تشخیص دهند.

 

6.     انگلیسی زبان‌ها تنها ده درصد از روسی را متوجه می‌شوند:

 

حتی اگر روسی و انگلیسی از یک خانواده‌ی زبانی هم باشند؛ باز هم به زیرشاخه‌ها‌ی متفاوتی تعلق دارند و همین واقعیت بیانگر این است که چرا انگلیسی زبان‌ها درصد کمی از روسی را متوجه می‌شوند.

 

7.     فعل اسنادی "بودن" فقط در زمان‌های گذشته و آینده:

 

بعضی زبان‌ها مثل فارسی و اسپانیایی، روش‌های مختلفی برای بیان فعل "بودن" دارند.در حالی که زبان روسی این قابلیت را فقط در مورد زمان گذشته و آینده داراست.

 

8.     صفت‌های یک سیلابی:

 

بسیاری از کلمات روسی فقط یک بخش یا حتی یک حرف دارند؛ با این حال همه‌ی صفات دو یا چند سیلاب دارند؛ به جز" злой" به معنای عصبانی.

 

9. نام خانوادگی، تابع جنسیت:

 

نام‌های روسی از یک نام و نام خانوادگی به انضمام یک نام مستعار تشکیل می‌شوند. اما نکته‌ی جالب توجه آن‌ جاست که در ساختار نام خانوادگی، نام پدر به علاوه‌ی یک پسوند متفاوت برای دختر و پسر قرار دارد. به این ترتیب که اگر فردی به نام ایوان، یک دختر و پسر داشته باشد؛ نام خانوادگی دخترش" ایوانوونا" و نام خانوادگی پسرش "ایوانوویچ" خواهد بود.

 

10. جای خالیِ O”":

 

در سال 1969 "ژرژ پرک"، رمانی با عنوان “disparition”نوشت. شاید بتوان گفت که عجیب‌ترین ویژگی این کتاب این بود که حرف e اصلا در آن وجود نداشت! هنگامی که این رمان توسط "والری کازلوف" در سال 2005 به روسی نیز ترجمه شد؛ هیچ حرف o در آن به چشم نمی‌خورد!

 

11. نامی عجیب برای آلمانی‌ها:

 

روس‌ها با یک عنوان عجیب از آلمانی‌ها یاد می‌کنند: "немецкий"؛ به معنی "کسی که نمی‌تواند صحبت کند." ریشه‌ی این واژه یک کلمه‌ی روسی به معنای "بی‌صدا" شناسایی شده که در بعضی موقعیت‌ها، معنی "احمق و بی‌خاصیت" هم می‌دهد. در ابتدا، این کلمه به همه‌ی خارجی‌هایی که روسی صحبت نمی‌کردند؛ اطلاق می‌شد. اما از آنجایی که سهم بیشتر این خارجی‌ها، آلمانی‌ها بودند؛ با گذشت زمان این عنوان تنها به آن‌ها اختصاص یافت و تا امروز هم همراه‌شان مانده است.

 

12.ضمایر حیاتی:

 

در زبان روسی، یک مرز باریک میان افعال و ضمایر رسمی و غیررسمی وجود دارد. با در نظر گرفتن این موضوع که رعایت کردن آداب و رسوم گفت و گو برای این فرهنگ بسیار مهم است؛ توصیه می‌شود که حتما بر این حیطه از دستور زبان مسلط باشید! ضمایر رسمی در برخوردهای اولیه و ضمایر غیر رسمی برای مکالمات دوستانه.

 

13. مراقب تاکید هایتان باشید:

 

یکی از ویژگی‌های زبان روسی که شاید هم کمی یادگیری آن را دشوار می‌کند؛ واژه‌های هم‌آوا است. به این ترتیب که دو کلمه با ظاهر یکسان، و تلفظی که تا حد زیادی مشابه است؛ با توجه به اینکه هنگام ادا شدن، بر کدام سیلاب آن‌ها تاکید می‌گذاریم؛ معنای متفاوتی دارند. مثلا، یک کلمه‌ی واحد هم‌زمان می‌تواند به این دو شکل معنی دهد: "من پرداخت می‌کنم"؛ "من گریه می‌کنم."

 

سخن پایانی:

 

در این نوشتار کوتاه به بررسی برخی از حقایق جالب و کم‌تر شنیده شده درباره‌ زبان روسی پرداختیم. آموختن هر زبانی برای ما دری است به سوی یک جهان جدید با فرهنگی منحصر به فرد. امید داریم که در این مسیر موفق باشید.

انواع گیتار الکترونیک

انواع گیتار الکترونیک

برای همه‌ی ما پیش اومده که تو کوچه و خیابون افرادی رو دیدیم که یه گیتار تو دستشونه و مشغول نواختنش هستن و یا اصلا گیتار رو تو کیف مخصوصش قرار دادن و مشغول راه رفتن، صحبت با دوستشون و ... هستن . اما تاحالا فکر کردید که آیا تمامی این گیتارها یک‌نوعند یا به چند دسته تقسیم می‌شند؟آیا  صدا و نوع نواختن این گیتارها شبیه همه؟ اگه این سوالا براتون پیش اومده با ما تا انتهای مقاله همراه باشید.

اول از همه اینو بگم که تنوع صدا تو گیتار به قدریه که اگه بخوایم آهنگ‌های متفاوت از هم را بنوازیم کافیه گیتارمون رو کنار گذاشته و گیتار دیگری برداریم! یعنی ما با یکی از غنی‌ترین سازها از لحاظ تنوع رو به رو هستیم

مسلما برای یه نوازنده‌ی حرفه‌ای گیتار انتخاب ساز مناسب کار سختی نیست و به راحتی میتونه از بین ده‌ها ساز گیتار با صدای مختلف بهترینش رو برای اون قطعه و یا اجرا، انتخاب کنه اما برای یه نوازنده‌ای که اول راهه انتخاب ساز مناسب یکی از چالش‌برانگیزترین انتخاباست.

 

3 نوع گیتار الکتریک کدامند؟

سه نوع اصلی گیتارهای الکتریک بدنه تو پر، بدنه توخالی و نیمه توخالی هستند:

 

1 بدنه تو پر

این گیتارها بدنه‌هایی دارند که از یک قطعه چوب سخت یا (معمولاً) چند قطعه چوب به هم چسبانده تشکیل می‌شوند.

2 بدنه تو خالی

گیتارهای توخالی با استفاده از روش‌هایی مشابه روش ساخت گیتارهای صوتی ساخته می‌شوند. همانطور که از نامش پیداست، داخل آنها خالی است.

3 بدنه نیمه توخالی

اینها دارای یک بلوک مرکزی سخت همراه با دو طرف توخالی هستند. این مدل گیتار دارای بسیاری از مشخصات تونال گیتارهای توخالی هستند، اما به همین راحتی باز نمی‌شوند.

 

گیتارهای بدنه تو پر

گیتارهای الکتریک بدنه تو پر امروزی رایج ترین سبک موجود در بازار هستند.Fender اولین فروشنده عمده این نوع از گیتارها بود که بعداً به Telecaster تبدیل شد. این مدل در مقایسه با سایر سازهای الکتریکی که قبل از آن در بازار موجود بودند بسیار ساده بود اما طراحی اصلی آن هنوز در سازهای تو پر امروزی دیده می‌شود.

گیتارهای بدنه تو پر از قطعه چوب مسطحی ساخته می‌شوند که به آن تخته گفته می‌شود و برش دقیق آن به شکل دلخواه گیتار است. در سازهای گرانتر، این تخته یک تکه یکدست چوب است، اما بدنه بسیاری از انواع دیگر گیتار از دو یا چند قطعه از همان گونه‌های چوبی که بهم چسبانده شده اند ساخته می شود.

 تولید کننده ساز معمولا یک‌سری انتخاب‌های خاصی را در نظر می‌گیرد که طراحی کلی ساز را تعیین می‌کند، در حالی که روشهای مختلف بی شماری برای ساخت یک گیتار بدنه تو پر وجود دارد.

مطمئناً بدنه‌های عجیب گیتارهایی مانند Gibson Flying V، Ibanez Destroyer، Dean ML و Jackson Rhoads را دیده اید که ممکن است کمی فضایی به نظر برسند اما حتی این گیتارهای عجیب و غریب هم طبق همان اصول اولیه‌ی طراحی هر گیتار بدنه توپری ساخته شده‌اند. 

 

گیتار الکتریک بدنه توخالی

در دهه 1930، گیتاریست‌های موسیقی جاز و گروه‌های بزرگ به استفاده از گیتار الکترونیک روی آوردند تا بتوانند با حجم صدایی که دیگر سازهای روی صحنه تولید می‌کردند به رقابت بپردازند.

 سازهای الکتریک اولیه گیتارهای توخالی و بزرگی بودند که از یک صفحه قوس دار تشکیل می‌شدند و  به قدرت صدای خواننده نیز کمک می‌کرند. آنها دارای سوراخ‌های f برای تسهیل تقویت صدا و سوکت‌های ابتدایی بودند که اجازه می‌داد گیتار به یک سیستم تقویت خارجی متصل شود.

گیتارهای الکتریک از آن زمان تاکنون مسیری طولانی را طی کرده اند و امروزه دارای طراحی‌های مختلفی هستند؛ اما هنوز هم می‌توانید جعبه‌های بزرگ جاز بدنه توخالی را پیدا کنید که صدایی همانند همان گیتارهای قدیمی‌دارند. چنین گیتارهایی بیشترین استفاده را برای نوازندگان جازی دارند که به دنبال صدایی گرم و چوبی هستند. البته، این فناوری در طی هشتاد سال گذشته بسیار پیشرفت کرده است، اما این سازها هنوز هم همان حس و حال قدیمی‌خود را حفظ کرده‌اند. از این سازها به عنوان نیمه آکوستیک  نیز یاد می‌شود.اما این گیتارها یک مشکل اساسی دارند؛ با افزایش صدا، گیتارهای توخالی به انعکاس حساس می‌شوند. به همین خاطر بود که گیتارهای بدنه نیمه توخالی برای رفع این مشکل طراحی شدند و تا حدی به حل آن کمک کردند.

 

گیتارهای بدنه نیمه توخالی

طرح‌های نیمه توخالی مشابه گیتارهای بدنه توخالی هستند اما به طور معمول بدنه‌های نازک تری دارند که در داخل آن یک بلوک چوبی مرکزی قرارمی‌گیرد و کمک می‌کند تا بازخورد گیتار را کنترل کنید در حالی که برخی از مشخصات تونال مشابه یک بدنه توخالی را به ساز می‌دهند. این نوع گیتار تقریباً در هر ژانر موسیقی، به استثنای متال سنگین، با موفقیت استفاده شده است.

گیبسون ES-335 نمونه ای از یک طرح نیمه توخالی است که برای اولین بار در سال 1958 ظاهر شد و تا به امروز محبوبیت دارد. بسیاری از سازندگان از الگوهای اولیه این ساز پیروی می‌کنند، اما نسخه‌های دیگری از گیتارهای بدنه نیمه تو خالی نیز وجود دارد.

به عنوان مثال، Fender Thinline Telecaster یک گیتار نیمه توخالی است که خیلی بزرگتر از یک Telecaster استاندارد نیست، اما از یک ساختار نیمه توخالی با حفره‌های f برخوردار است. برای بسیاری از نوازندگان این گیتار ترکیبی از بهترین خصوصیات این دو نوع مختلف از گیتارهای الکتریک است.

!زبان فرانسوی را بیشتر بشناسید


!زبان فرانسوی را بیشتر بشناسید

 

مطمعنم شماهم مثل من با گوش دادن به أهنگ فرانسوی و یا دیدن یک فیلم ازین کشور شیفته‌ی این زبان شدید و یادگیری این زبان رو تو برنامه‌ی زندگیتان قرار دادید.کاملا هم  طبیعیه چون این زبان علاوه برا آوای دلنشین و ادبیات غنیی که داره پر از رمز و رازه که در مقاله به توضیحش می پردازیم

 

 

وجود زبان دیگری پیش از فرانسوی

 

پیش از زبان فرانسوی، زبان لاتین در بین مردم این کشور رایج بوده است. همچنین زبان رومی مشتقی از زبان لاتین است و زبان فرانسوی نیز در ابتدا رومی بوده است. در عصر آهن، فرانسه بخشی از منطقه گیل بوده که ساکنین آن به زبان لاتین صحبت می‌کردند.

اکثر بومیان این منطقه، تا قبل از انقلاب فرانسه، به زبان فرانسوی صحبت نمی‌کردند. در قرن ۱۷ آکادمی زبان فرانسه به وجود آمد که باعث توسعه زبان فرانسه شد. در مناطق مختلف کشور،  زبان فرانسوی با لهجه‌ها و گویش‌های محلی مختلفی صحبت می‌شد. این مسئله موجب عدم توانایی ارتباط بومی‌ها با بومی‌های مناطق دیگر شد. بعد از انقلاب فرانسه، با مداخله مستقیم دولت، تصمیم بر این شد که زبان فرانسوی به زبان رسمی این کشور تبدیل شود.

 

زبان فرانسه زبان رسمی 29 کشور دنیا

 

زبان بومی بسیاری از کشورهای مستقل در سراسر دنیا همچون کانادا، بلژیک، سنگال، جیبوتی و سوئیس،  فرانسه است. همچنین ساکنین کشورهای ماداگاسکار و وانواتو نیز به زبان فرانسوی صحبت می‌کنند.

گسترش استعمار امپراتوری فرانسه در قرون ۱۷ تا ۲۰ میلادی از اروپا به آمریکا و آفریقا و حوزه دریای کارائیب، مهم‌ترین دلیل تبدیل زبان فرانسوی به زبان رسمی مردم این کشورها است.

زبان فرانسوی در نقاط مختلف جهان ارزش و اهمیت زیادی دارد و در بسیاری از قراردادهای بین‌المللی و دیپلماتیک، در کنار زبان انگلیسی از این زبان به‌عنوان زبانی مهم استفاده می‌شود. نکته دیگر آن که در حدود ۲۰۰ میلیون نفر در کل جهان، به این زبان صحبت می‌کنند.

 

تأثیرگذاری زبان فرانسوی بر زبان انگلیسی

 

بعد از فتح نورمنان انگلیس، زبان فرانسه به زبان اشرافی و اداری تبدیل شد و این موضوع سبب راه یافتن بسیاری از عبارات و واژه‌های فرانسوی به زبان انگلیسی شد. در طول قرن‌ها، زبان فرانسوی تأثیر زیادی بر زبان انگلیسی گذاشت و همین عامل باعث شد تا امروزه ریشه ۴۵ درصد از کلمات انگلیسی از زبان فرانسوی باشد!

 

همسایگان بومی فرانسوی در آمریکا

 

تعداد زیادی از فرانسوی‌زبانان، ساکن قاره آمریکا هستند. نکته قابل‌توجه در این مورد این است که زبان اکثر ساکنین لوییزیانا که یکی ازایالت‌های جنوبی آمریکا است، گویشی از فرانسوی می‌باشد. همچنین ایالت هایی مثل میشیگان، داکوتای شمالی، ورمنت، ماساچوست و میسوری نیز به زبان فرانسوی صحبت می‌کنند.

فرانسوی‌ها اولین اروپایی‌هایی بودند که پا به این مناطق از آمریکا گذاشتند و به همین علت بعضی از بومیان این مناطق به فرانسه صحبت می‌کنند.

همچنین به دلیل قرارگرفتن کانادا در شمال ایالت نیوانگلند، زبان مردم این منطقه نیز مشتقی از فرانسوی و کانادایی است.

 

 

تلفظ متفاوت کلمات در گویش‌های مختلف

 

لهجه و گویش‌های مختلفی برای زبان فرانسوی وجود دارد. حتی در کشور فرانسه نیز این گویش‌ها مختلف است. این موضوع به وضوح به ما نشان می‌دهد که این زبان زنده مرتب درحال ‌رشد و تغییر است. اما باید بدانید که پاریسی‌ها دارای گویشی خاص در بین دیگر افراد فرانسوی ‌زبان هستند.

در کل جهان لهجه و گویش فرانسوی به ۳ دسته کلی تقسیم می‌شود:

۱- اروپایی ۲- کانادایی ۳- آفریقایی

 

هیچ کلمه اصلی فرانسوی حرف W ندارد

 

حرفw  از زبانهای دیگر وارد زبان فرانسوی شده و ریشه فرانسوی ندارد؛ بنابراین کلماتی که در فرانسوی دارای حرف w هستند، ریشه فرانسوی نداشته و در قرن نوزدهم از کشورهای مجاور و به دلیل نفوذ آن همسایه‌ها به زبان فرانسه، به الفبا اضافه شده و این حرف بنابر تاثیری که از هر زبان گرفته با همان آوا در فرانسه تلفظ می شود. مثلا در آلمانی w صدای v می دهد و در فرانسه می گوییم vagɔ̃/ wagon/ در صورتیکه week-end از انگلیسی اومده و /wikɛnd/ تلفظ می شود. به همین ترتیب ، لغاتی که در زبان فرانسوی با حرف W آغاز می‌شوند، گاهی با تغییر روبه ‌رو می‌شوند و V جای آن را می‌گیرد.

 

زبان بسیاری از داستانهای مشهور فرانسوی است

 

بسیاری از نویسندگان  بزرگ جهان که آثار ماندگاری منتشر کرده‌اند، فرانسوی ‌زبان بوده‌اند و آثار ادبی آنها نیز به زبان فرانسوی نگاشته شده است. از بین آثار این نویسندگان مشهور می‌توان به داستان کنت مونت کریستو اثر الکساندر دوما و داستان بینوایان اثر ویکتور هوگو اشاره کرد.

 

 

حرف E رایج‌ترین و پرتکرارترین حرف در زبان فرانسوی

 

بر اساس تحقیقاتی که توسط زبان‌شناسان انجام شده است، پرتکرارترین و رایج‌ترین حرف در زبان فرانسوی، حرف E است. اکثر لغات این زبان، این حرف را در خود دارند. می‌توان گفت این حرف یکی از حروف اصلی و پرکاربرد در زبان فرانسوی است.

حرفی که هرگز خوانده نمی‌شود!

حرف h هیچگاه در فرانسه خوانده نمی‌شود مگر اینکه در کنار c قرار بگیرد. حرف z خوانده می‌شود مگر آنکه آخر کلمه قرار گیرد که در این صورت خیلی از حروف دیگه هم در آخر کلمات خوانده می‌شوند مثل d، t، s، x...

 


سازهای ارکستر


ارکستر شامل یک رهبر ارکستر که قلب ارکستر است و گروهی از نوازندگان می‌باشد و شمار نوازندگان معمولا بین ۶۵ تا ۱۱۰ نوازنده است

در این مقاله به معرفی ارکستر و انواع آن میپردازیم

 

 

نامگذاری ارکسترها

 

نامگذاری هر ارکستری معمولا براساس نوع قرارگیری و تعداد سازها در آن انجام می‌شود. به طور مثال، بزرگ‌ترین نوع ارکستر، یعنی ارکستر سمفونی ، به معنی این است که در آن از کلیه گروه‌های سازی و تقریبا تمام سازهای موسیقی کلاسیک غربی مورد استفاده قرار گرفته شده‌ است.

در مقابل، در ارکسترهای کوچک‌تر، تنها بخشی از سازهای موسیقی کلاسیک وجود دارد و آن را با نام‌ها متفاوتی می‌شناسند؛ ازجمله این ارکسترها می‌توان به ارکستر مجلسی اشاره کرد که به ارکستری می‌گویند که در آن از سازهایی مثل زهیِ آرشه‌ای، سازهای بادی چوبی و سازهای کوبه‌ای و سازهای کلیدی مثل پیانو استفاده می‌شود.

برخی از عنوان‌های ارکسترها اشاره به سازهای به کار رفته یا نقش سازها در این اکستر ندارد. بعضی از نامگذاری‌ها، فقط جهت تشخیص ارکسترها مختلف در منطقه‌ای یا شهری انجام می‌شود. به طور مثال، ارکستر فیلارمونیک به طور معمول از جانب انجمن دوستداران موسیقی در هر شهر پشتیبانی مالی می‌شود. این انجمن به انجمن فیلارمونیک مشهور است.

اغلب در این ارکسترها نوازندگان خبره و چیره‌دست هر شهر فعالیت می‌کنند. البته ازنظر سازی ساختار ارکستر فیلارمونیک به صورت ارکستر بزرگ یا سمفونیک است. مثل ارکستر فیلارمونیک برلین و ارکستر فیلارمونیک لندن

 

 

تاریخچه ارکستر

 

گروه‌های موسیقی یا همان ارکسترها در حدود سال‌های ۱۶۰۰ به وجود آمدند. ارکستر اجرای اپرای ارفئو از ساخته‌های کلودیو مونته‌وردی را می‌توان برجسته‌ترین و بارزترین نمونه ارکسترهای پیشین دانست. همچنین ژان باپتیست لولی، آهنگساز فرانسوی در اواخر قرن ۱۷ ارکستری برای بارگاه سلطنتی ترتیب داد.

پس از آن در قرن ۱۸ آهنگسازی به نام یوهان استامیتز به همراه آهنگسازان دیگر در مکتب مانهایم که در آن زمان شناخته شده بود، اولین قدم‌ها را برای آهنگسازی‌های اولیه برای ارکستر سمفونی مدرن برداشتند. در آن ارکستر، هر موسیقی مشتکل از ۴ قطعه برای ترکیب سازهای مختلف می‌شد. از جمله:

·    بادی‌های چوبی (فلوت، ابوا و فاگوت)

·    بادی‌های برنجی (فرنچ هورن، ترومپت)

·    کوبه‌ای‌ها (۲ تیمپانی)

·    زهی (ویولن‌های اول و دوم، ویولا، ویولون سل و کنترباس)

در آن دوره همچنین ساز کلارینت در ارکستر پذیرفته شد و سازهای اصلی دوره‌های پیشین مثل هارپسیکورد، لوت و لوت باس، با گذشت زمان از یادها رفتند. پربارترین دوره ارکستر را می‌توان قرن ۱۹ دانست. در آن دوره بادی‌های چوبی از دو عدد به ۳ یا ۴ عدد رسیدند و همچنین بادی‌های برنجی گروه خود را  با ترومپت سوم، هورن سوم و چهارم و اضافه شدن ترومبون تکمیل کردند.

تاریخ ارکستر سمفونیک از دوره کلاسیک تا کنون، تغییر و تحولات زیادی را داشته و سازهای ارکستر سمفونیک همراه با  دانش ارکستراسیون رو به تکامل رفته‌اند.

 

سازبندی در ارکستر

 

در هر ارکستری با توجه به نیاز آن، سازبندی متفاوت است. چینش تابعی هر ارکستری از پارتیتور توسط آهنگساز نوشته می‌شود و در هنگام تنظیم مجدد آن تغییراتی نیز در آن اعمال می‌شود. سازبندی هر ارکستر به دسته‌های زیر تقسیم می‌شود:

·    سازهای بادی چوبی

·    سازهای بادی برنجی

·    سازهای کوبه‌ائی

·    سازهای زهی

·    سازهای کلیدی

 

سازبندی در ارکستر سمفونیک

 

در ارکستر سمفونیک ۴ گروه کر وجود دارد. سازهایی که در ارکستر سمفونیک استفاده می‌شوند، در ۳ دسته کلی قرار می‌گیرند:

ضربات: سازهایی که با ضربه زدن به آن صدا ایجاد می‌کنند.

رشته‌ها: سازهایی که با لرزش سیم‌ها صدا ایجاد می‌کنند.

بادی: سازهایی که با دمیدن به داخل آن صدا ایجاد می‌کنند. ( که خود به دو دسته برنجی و بادی چوبی تقسیم می‌شوند.)

 

سازبندی ارکستر موسیقی کلاسیک

 

دسته‌بندی کلی که طبق نوع ساز در ترکیب‌بندی یک ارکستر قرار دارند به این شکل است که رهبر ارکستر در سمت چپ، گروه ویولن‌های اول و دوم و در کنار ویولنها ویولاها و در کنار آن‌ها ویولنسل‌ها هستند. قسمت جلوی ارکستر نیز در معمولا سازهای زهی وجود دارد.

در برخی از مواقع، در سمت چپ رهبر و در جلوی ویولن‌های گروه اول، سازهای تکنواز و کنسرتوها قرار دارند که با توجه به کنسرتوی موردنظر، سازهای مختلفی می‌تواند باشد. گروه سازهای بادی در ردیف بعد قرار می‌گیرند و کنترباس‌ها نیز در کنار آن‌ها هستند. در ردیف انتهایی نیز سازهای کوبه‌ای قرار می‌گیرند.

این مدل سازمان‌دهی و نظم باعث فراهم شدن یک گونه استاندارد می‌شود که به واسطه آن رهبر ارکستر از طریق اشارات قراردادی که خودش تنظیم کرده، هر گروه سازی را در زمان نواختن مطلع می‌سازد.

 

سازهای مهم ارکستر سمفونیک

 

سازهایی که در ارکستر سمفونیک غربی حضور ثابت دارند را سازهای ارکستر سمفونیک می‌گویند. هرکدام از این سازها نقش خاص خود را در ارکستر ایفا می‌کنند. نوازندگان هرکدام از این سازها نیز در محل‌های خاص بر روی سن ارکستر نشسته و ساز خود را می‌نوازند.

علاوه بر سازهایی که ذکر شد، در برخی از موارد، سازهای دیگری هم در بین سازهای ارکستر سمفونیک هستند که حضور ثابتی ندارند. علاوه بر این، در بین سازهای موجود در ارکستر، با توجه به نظر آهنگساز، بعضی از سازها در برخی آثار حضور ندارند.

در عکس زیر می‌توانید محل نشستن نوازندگان روی سن ارکستر را مشاهده کنید:

 

دسته‌بندی سازها در ارکستر

 

نام‌ سازها و گروه‌بندی هرکدام در زیر دسته‌بندی شده‌اند:

سازهای زهی

ویولن، ویولا، ویولنسل (چلو)، کنترباس (دابل باس)، هارپ

سازهای بادی چوبی

فلوت، فلوت پیکولو، ابوا، کرآنگله (هورن انگلیسی)، کلارینت، کلارینت باس، فاگوت (باسون) کنترفاگوت

سازهای بادی برنجی

هورن، ترومپت، ترومبون، توبا

سازهای کوبه‌ای

تیمپانی، باس درام (طبل بزرگ)، ساید درام، سنج (سیمبال)، مثلث، ماریمبا، زایلوفون، وایبرافون، بلز ارکستری (کلوکن اشپیل)