همه چیز درباره ی نقاشی خط

اگر علاقه به هنر دارید ممکن است با هنر نقاشی خط آشنا باشید.در هنر نقاشی خط  هنر زیبا نوشتن حروف و کلمات است. فعالیت در این رشته بیش از هر چیز مستلزم مهارت و فنون خاص است. در هنر نقاشی خط باید بدانیم که حروف را آراسته و هماهنگ بنویسیم که بایک دیگر جلوه خاصی پیدا کند.

 

انواع نقاشی خط 

 

نقاشی خط در ایران در سه دسته‌ی کلی قرار می‌گیرد:

دسته اول : آثاری که توسط نقاشان خلق می‌شوند و در آن‌ها از اشکال و پیکره‌ها به جای کلمات استفاده می‌شود.

دسته دوم : خالق این آثار خوشنویسان هستند و از تکنیک‌های نقاشی و طراحی بهره می‌برند.

دسته سوم : این نوع از نقاشی‌خط به وسیله‌ی خوشنویسان حرفه‌ای و با استفاده از تکنیک‌های قلم و مرکب استفاده می‌شود. از این دسته می‌توان به آثار میرزا غلامرضا اصفهانی و میرحسین نام برد

منشاء هنر نقاشی خط

 

نقاشی خط در واقع شیوه‌ای خاص در نقاشی مدرن و خوشنویسی معاصر ایران می‌باشد که برخی آن را تلفیقی از خوشنویسی با نقاشی و گرافیک می‌دانند بعضی وقتها به آن خطاشی و یا خط نقاشی نیز گفته می‌شود، اما هیچکدام از این تعاریف صد در صد نیستند ولی در کل می‌توان گفت که تمامی آثار با ترکیب‌بندی حروف و کلمات و ترکیب‌شان با نقاشی در زمره‌ی نقاشی‌خط قرار می‌گیرند.

این هنر در آغاز دهه‌ی 40 شمسی و بعد از ظهور مکتب‌ سقاخانه پا گرفت. این مکتب اما عمر زیادی نداشت و کمتر از دو دهه به طول انجامید. تلاش‌های سقاخانه اما تاثیر ماندگاری بر این هنر نهاد و موجب شکل گیری جریان نقاشی‌خط شد.

نقاشی خط امروزه با داشتن بار و غنای تاریخی، هنری و هویت ملی، جایگاهی خاص در بین هنرهای تجسمی ایرانی پیدا کرده است و این موفقیت‌ها به عرصه بین‌الملل نیز راه یافته.

.

 

شناسایی ابزار نقاشی خط

 

مانند همه‌ی شاخه‌های هنری، نقاشی خط هم با ابزارهای متعدد و متنوعی به اجرا درمی‌آید؛ مانند انواع قلم‌مو، خودکار و جوهر. از جمله‌ی این ابزارها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1.          قلم‌های لبه پهن: استفاده از این وسیله به هنرجویان مبتدی توصیه می‌شود؛ چرا که کار با آن نسبت به سایر ابزارها ساده‌تر است. این نوع قلم در اجرای سبک عربی نیز بسیار پرکاربرد است؛ اما برای سبک‌های دیگر هم مورد استفاده قرار می‌گیرد. این ابزار خود دارای انواعی از جمله قلم آغشته و خودکار می‌باشد.

2.          قلم های نوک‌تیز: این قلم‌ها نسبت به فشار وارده از سمت هنرمند، انعطاف‌پذیر هستند و به این ترتیب این قابلیت را دارند که خطوطی نازک و هم‌چنین پهن رسم کنند. همین ویژگی سبب شده است که کار با این ابزار به دقت و تسلط بیشتری احتیاج داشته باشد.

3.          قلم های  فرمانروا: قلم‌های حاکم یا فرمانروا، همانطور که شاید از نام‌شان بربیاید؛ قدرت زیادی در تنظیم شکل و پهنای حروف و اشکال دارند. شما می‌توانید به سادگی، پهنای مورد نظر خود را با کمک گیره‌ی کوچکی که در کنار قلم قرار دارد؛ انتخاب و تنظیم کنید.

4.          قلم‌موهای نوک‌تیز: این وسیله دارای اشکال ، اندازه ها و طول های مختلف موی سر قلم است. این ابزار قدرت انتخاب و عملکرد زیادی به هنرمند می‌دهد؛ آنقدر گسترده که لقب "ابزار همه‌کاره" را از آن خود کرده است.

5.          قلم‌موی سرپهن: این نوع قلم‌مو برای کار با سطوحی مانند پارچه و کاغذ نازک ژاپنی بسیار مناسب است و همواره از سوی هنرمندان مورد استقبال قرار می‌گیرد. هم‌چنین می‌توانید برای خطاطی روی دیوار هم از آن استفاده کنید.

6.          روان‌نویس: روان‌نویس‌ها در انواع و اندازه‌های متنوع، به شما کمک می‌کنند تا طرح مورد نظر خود را ترسیم کنید.

7.          جوهر: جوهرها به عنوان یکی از ابزارهای نقاشی خط، در اقسام گوناگونی از جمله بر پایه‌ی رنگ، رنگ‌دانه و کربن یافت شده و مورد استفاده قرار می‌گیرند. در این بین اما، جوهرهای بر پایه‌ی کربن از ماندگاری بیش‌تری برخوردارند و به این ترتیب با گذشت زمان، محو نمی‌شوند. این در حالی است که؛ جوهرهای مبتنی بر رنگ انتخاب مناسب‌تری برای هنرجویان مبتدی هستند؛ چرا که رقیق‌اند و کار با آن‌ها آسان‌تر است.

 

جمع‌بندی

 

در پایان باید گفت که نقاشی خط، یک حوزه‌ی هنری پربار و زیباست که می‌توان با پشتکار، دقت و کمی ریزبینی آن را آموخت و بر فنون‌اش مسلط شد؛ هر چند که اگر نظر هنرجویان این عرصه را بپرسیم؛ احتمالا بر این باورند که پیشرفت در آن کمی سخت است! اما ناامید نشوید؛ اگر در خودتان، علاقه و اشتیاقی به خوشنویسی احساس می‌کنید؛ شاید اکنون همان زمانی باشد که مدت‌هاست در انتظارش بوده‌اید. با چند ابزار محدود و یک دوره‌ی آموزشی مناسب، راه خود را در این مسیر بسازید و از خطا کردن نترسید. موفق باشید!

 

نه قطعه موسیقی کلاسیک زیبا برای گیتار

وقتی نوبت به نواختن گیتار می رسد ، سبک های متفاوتی را برای نواختن می توان یافت. از سبک هایی مثل کلاسیک و آکوستیک گرفته تا سبک هایی مثل پاپ و جاز بلوز.از سبک هایی که وجود دارد می توان به سبک کلاسیک را به عنوان پر طرفدار ترین سبک بین نوازنده های گیتار معرفی کرد.قطعات کلاسیک پر از رمز و راز و پر از قطعاتی است که شاید شما هم بخواهید آن را یاد بگیرید وبنوازید.

 

موسیقی گیتار کلاسیک اغلب به سبک موسیقی گیتار اشاره دارد که در دهه‌های 1700 و 1800 رواج داشت. برای اجرای این سبک موسیقی، گیتاریست‌ها یک گیتار کلاسیک می‌نوازند و تکنیک‌های خاصی را دنبال می‌کند.

مطالعه درباره‌ی موسیقی کلاسیک و بازگرداندن قطعات قدیمی، کار ساده ای نیست، به ویژه با توجه به این مسئله که هر چه از دهه 1900 دورتر می‌شوید مستندسازی و حفظ صدا دشوارتر می‌شود.همین ویژگی باعث می‌شود که گیتاریست‌های قطعات کلاسیک ، علاوه بر نوازندگی در نقش یک مفسر، پژوهشگر و یا فیلسوف نیز عمل کنند. شروع این سفر و تحقیق درباره‌ی این سبک از موسیقی، دروازه‌هایی از دنیای کاملا جدیدی را برای شما باز می‌کند.

 با وجود همه‌ی این قطعات کلاسیک بی‌نظیر اما، چگونه تصمیم بگیریم که کدام قطعه برای نواختن در ابتدای کار بهتر است؟ در این مقاله نام آشنا‌ترین و البته چالش برانگیزترین‌ها را معرفی خواهیم کرد.

 

1 Guitar concerto in D – Vivaldi

 

این کنسرتو باروک فوق العاده، در ابتدا برای لوت ساخته شد، اما بازنویسی آن برای گیتار نیز به همان اندازه دوست داشتنی است. اگرچه ویوالدی بیشتر عمر خود را در ونیز گذرانده است، اما این کنسرتو را در سفرش به دور دنیا نوشت. این اثر در بوهمیا نوشته شده است و سه حرکت کوتاه آن هرگز در زمان حیات ویوالدی منتشر نشد.

 

2 Five Bagatelles - Walton

 

به هیچ وجه قطعه ای آسان برای نواختن نیست! این اثر والتون، «پنج باگاتل» (1971) یک میدان مین از ریتم‌های عجیب و غریب است. در دهه 1970، گیتار کلاسیک از محبوبیت فوق العاده ای برخوردار بود اما عدم وجود انجمن‌های اسپانیایی / لاتین در Five Bagatelles باعث شد که این اثر هرگز در قرن بیستم به شهرت خاصی نرسد.

 

3 Libertango – Piazzolla

 

این تانگو که در سال 1974 در میلان ضبط و منتشر شد و تغییر سبک آهنگسازی آستور پیازولا از تانگو کلاسیک به تانگو نو را نشان می‌دهد. ریتم‌های تند و یک ملودی شیطانی، این اثر را در صف مقدم تانگو مدرن نگه داشته است.

 

4 Recuerdos de la Alhambra - Tárrega

 

Recuerdos de la Alhambra علی رغم سادگی ظاهری ملودی دلربایش، با این قطعه واقعاً تکنوازی‌اش را تا حد ممکن کش داده است. موقعیت‌های چپ دستانه مورد نیاز گیتاریست نسبتاً ناجور هستند و شامل انواع کشش‌های غیرمعمول می‌شوند. به علاوه، استفاده از ترمولو یک چالش فنی برای هر نوازنده‌ای است؛ اما در بهترین حالت، Recuerdos پرشور، جذاب و بسیار لطیف است.

 

5 Asturias - Albéniz

 

با وجود اینکه این اثر پس از مرگ سازنده‌اش منتشر شده که پیوندی با منطقه آستوریاس در شمال اسپانیا دارد، کار آلبنیز برای گیتار ادای احترام آشکاری به سنت‌های فلامنکو اندلس است. تغییرات ناگهانی، پویایی و ملودی پیچیده، این اثر را به قطعه ای شیطانی برای تسلط بر گیتار تبدیل کرده است. هنگام گوش دادن به لرزش‌های سریع اثر، تقریباً می‌توانید گرمای غبارآلود یک بازار اسپانیایی را احساس کنید.

 

6 Bourrée in E minor – Bach

 

یکی از معروف ترین قطعات در میان گیتاریست‌ها، «Bourrée» محبوبِ باخ، در اصل برای لوت نوشته شده است. اگرچه این اثر اسم خود را مدیون یک رقص فرانسوی است، اما باخ به هیچ وجه Bourrée را برای رقصیدن ننوشته بود. با این حال، سرعت نرم آن و تغییرات اثر از مینور به ماژور در آخرین آکورد هر ورس، احساس شگفت انگیزی را به این اثر می‌بخشد.

 

7 The Frog Galliard – Dowland

 

گالیارد نوعی رقص رنسانس است  که در قرن شانزدهم میلادی در اروپا رایج بود و شامل پرش‌های زیادی می‌شد؛ اما آنچه در مورد این رقص غیرمعمول است، ریتم آن می‌باشد که یک ویژگی غیرمعمول برای آهنگسازان انگلیسی محسوب می‌شد.

هیچ فرضیه‌ی معتبری از اینکه چگونه قطعه‌‌ی گالیارد،  نام قورباغه را در کنار خود دید وجود ندارد، اما شایعات حاکی از آن است که این ربطی به یکی از خواستگاران ملکه الیزابت اول دارد که وی با محبت او را «قورباغه» می‌نامید.

 

8  Prelude No. 1 – Heitor Villa-Lobos

 

بخش دوم از این این مقدمه بسیار پرشور است، اما در همان افتتاحیه شگفت انگیز و مشتاقانه است که Heitor Villa-Lobos جایگاه واقعی خود را پیدا می‌کند. این آهنگساز برزیلی یکی از موفق ترین آهنگسازان آمریکای لاتین در قرن بیستم بود که در آثارش با موفقیت ملودی‌ها و ریتم‌های محلی فولکلور برزیل و موسیقی کلاسیک را ترکیب می‌کرد. بدون شک این ترکیب منحصر به فرد از دو ژانر است، که بخش A از Prelude شماره 1 را بسیار نفیس می‌کند.

 

9 Cavatina – Stanley Myers

 

به نظر عادلانه می‌آیند که تم محبوب فیلم The Deer Hunter اثر Stanley Myers را به عنوان محبوب‌ترین قطعه مدرن موسیقی کلاسیک گیتار بنامیم. این قطعه به طور خاص برای جان ویلیامز گیتاریست نوشته شده است (البته با آهنگساز فیلم اشتباه گرفته نشود) ، مایرز آهنگساز در سال 1970 تکه پیانو کوتاه را به یک قطعه کامل گسترش داد و آن را Cavatina نامید که در ایتالیایی به معنای یک آهنگ کوچک و ساده است


انواع گیتار الکترونیک

انواع گیتار الکترونیک

برای همه‌ی ما پیش اومده که تو کوچه و خیابون افرادی رو دیدیم که یه گیتار تو دستشونه و مشغول نواختنش هستن و یا اصلا گیتار رو تو کیف مخصوصش قرار دادن و مشغول راه رفتن، صحبت با دوستشون و ... هستن . اما تاحالا فکر کردید که آیا تمامی این گیتارها یک‌نوعند یا به چند دسته تقسیم می‌شند؟آیا  صدا و نوع نواختن این گیتارها شبیه همه؟ اگه این سوالا براتون پیش اومده با ما تا انتهای مقاله همراه باشید.

اول از همه اینو بگم که تنوع صدا تو گیتار به قدریه که اگه بخوایم آهنگ‌های متفاوت از هم را بنوازیم کافیه گیتارمون رو کنار گذاشته و گیتار دیگری برداریم! یعنی ما با یکی از غنی‌ترین سازها از لحاظ تنوع رو به رو هستیم

مسلما برای یه نوازنده‌ی حرفه‌ای گیتار انتخاب ساز مناسب کار سختی نیست و به راحتی میتونه از بین ده‌ها ساز گیتار با صدای مختلف بهترینش رو برای اون قطعه و یا اجرا، انتخاب کنه اما برای یه نوازنده‌ای که اول راهه انتخاب ساز مناسب یکی از چالش‌برانگیزترین انتخاباست.

 

3 نوع گیتار الکتریک کدامند؟

سه نوع اصلی گیتارهای الکتریک بدنه تو پر، بدنه توخالی و نیمه توخالی هستند:

 

1 بدنه تو پر

این گیتارها بدنه‌هایی دارند که از یک قطعه چوب سخت یا (معمولاً) چند قطعه چوب به هم چسبانده تشکیل می‌شوند.

2 بدنه تو خالی

گیتارهای توخالی با استفاده از روش‌هایی مشابه روش ساخت گیتارهای صوتی ساخته می‌شوند. همانطور که از نامش پیداست، داخل آنها خالی است.

3 بدنه نیمه توخالی

اینها دارای یک بلوک مرکزی سخت همراه با دو طرف توخالی هستند. این مدل گیتار دارای بسیاری از مشخصات تونال گیتارهای توخالی هستند، اما به همین راحتی باز نمی‌شوند.

 

گیتارهای بدنه تو پر

گیتارهای الکتریک بدنه تو پر امروزی رایج ترین سبک موجود در بازار هستند.Fender اولین فروشنده عمده این نوع از گیتارها بود که بعداً به Telecaster تبدیل شد. این مدل در مقایسه با سایر سازهای الکتریکی که قبل از آن در بازار موجود بودند بسیار ساده بود اما طراحی اصلی آن هنوز در سازهای تو پر امروزی دیده می‌شود.

گیتارهای بدنه تو پر از قطعه چوب مسطحی ساخته می‌شوند که به آن تخته گفته می‌شود و برش دقیق آن به شکل دلخواه گیتار است. در سازهای گرانتر، این تخته یک تکه یکدست چوب است، اما بدنه بسیاری از انواع دیگر گیتار از دو یا چند قطعه از همان گونه‌های چوبی که بهم چسبانده شده اند ساخته می شود.

 تولید کننده ساز معمولا یک‌سری انتخاب‌های خاصی را در نظر می‌گیرد که طراحی کلی ساز را تعیین می‌کند، در حالی که روشهای مختلف بی شماری برای ساخت یک گیتار بدنه تو پر وجود دارد.

مطمئناً بدنه‌های عجیب گیتارهایی مانند Gibson Flying V، Ibanez Destroyer، Dean ML و Jackson Rhoads را دیده اید که ممکن است کمی فضایی به نظر برسند اما حتی این گیتارهای عجیب و غریب هم طبق همان اصول اولیه‌ی طراحی هر گیتار بدنه توپری ساخته شده‌اند. 

 

گیتار الکتریک بدنه توخالی

در دهه 1930، گیتاریست‌های موسیقی جاز و گروه‌های بزرگ به استفاده از گیتار الکترونیک روی آوردند تا بتوانند با حجم صدایی که دیگر سازهای روی صحنه تولید می‌کردند به رقابت بپردازند.

 سازهای الکتریک اولیه گیتارهای توخالی و بزرگی بودند که از یک صفحه قوس دار تشکیل می‌شدند و  به قدرت صدای خواننده نیز کمک می‌کرند. آنها دارای سوراخ‌های f برای تسهیل تقویت صدا و سوکت‌های ابتدایی بودند که اجازه می‌داد گیتار به یک سیستم تقویت خارجی متصل شود.

گیتارهای الکتریک از آن زمان تاکنون مسیری طولانی را طی کرده اند و امروزه دارای طراحی‌های مختلفی هستند؛ اما هنوز هم می‌توانید جعبه‌های بزرگ جاز بدنه توخالی را پیدا کنید که صدایی همانند همان گیتارهای قدیمی‌دارند. چنین گیتارهایی بیشترین استفاده را برای نوازندگان جازی دارند که به دنبال صدایی گرم و چوبی هستند. البته، این فناوری در طی هشتاد سال گذشته بسیار پیشرفت کرده است، اما این سازها هنوز هم همان حس و حال قدیمی‌خود را حفظ کرده‌اند. از این سازها به عنوان نیمه آکوستیک  نیز یاد می‌شود.اما این گیتارها یک مشکل اساسی دارند؛ با افزایش صدا، گیتارهای توخالی به انعکاس حساس می‌شوند. به همین خاطر بود که گیتارهای بدنه نیمه توخالی برای رفع این مشکل طراحی شدند و تا حدی به حل آن کمک کردند.

 

گیتارهای بدنه نیمه توخالی

طرح‌های نیمه توخالی مشابه گیتارهای بدنه توخالی هستند اما به طور معمول بدنه‌های نازک تری دارند که در داخل آن یک بلوک چوبی مرکزی قرارمی‌گیرد و کمک می‌کند تا بازخورد گیتار را کنترل کنید در حالی که برخی از مشخصات تونال مشابه یک بدنه توخالی را به ساز می‌دهند. این نوع گیتار تقریباً در هر ژانر موسیقی، به استثنای متال سنگین، با موفقیت استفاده شده است.

گیبسون ES-335 نمونه ای از یک طرح نیمه توخالی است که برای اولین بار در سال 1958 ظاهر شد و تا به امروز محبوبیت دارد. بسیاری از سازندگان از الگوهای اولیه این ساز پیروی می‌کنند، اما نسخه‌های دیگری از گیتارهای بدنه نیمه تو خالی نیز وجود دارد.

به عنوان مثال، Fender Thinline Telecaster یک گیتار نیمه توخالی است که خیلی بزرگتر از یک Telecaster استاندارد نیست، اما از یک ساختار نیمه توخالی با حفره‌های f برخوردار است. برای بسیاری از نوازندگان این گیتار ترکیبی از بهترین خصوصیات این دو نوع مختلف از گیتارهای الکتریک است.

!زبان فرانسوی را بیشتر بشناسید


!زبان فرانسوی را بیشتر بشناسید

 

مطمعنم شماهم مثل من با گوش دادن به أهنگ فرانسوی و یا دیدن یک فیلم ازین کشور شیفته‌ی این زبان شدید و یادگیری این زبان رو تو برنامه‌ی زندگیتان قرار دادید.کاملا هم  طبیعیه چون این زبان علاوه برا آوای دلنشین و ادبیات غنیی که داره پر از رمز و رازه که در مقاله به توضیحش می پردازیم

 

 

وجود زبان دیگری پیش از فرانسوی

 

پیش از زبان فرانسوی، زبان لاتین در بین مردم این کشور رایج بوده است. همچنین زبان رومی مشتقی از زبان لاتین است و زبان فرانسوی نیز در ابتدا رومی بوده است. در عصر آهن، فرانسه بخشی از منطقه گیل بوده که ساکنین آن به زبان لاتین صحبت می‌کردند.

اکثر بومیان این منطقه، تا قبل از انقلاب فرانسه، به زبان فرانسوی صحبت نمی‌کردند. در قرن ۱۷ آکادمی زبان فرانسه به وجود آمد که باعث توسعه زبان فرانسه شد. در مناطق مختلف کشور،  زبان فرانسوی با لهجه‌ها و گویش‌های محلی مختلفی صحبت می‌شد. این مسئله موجب عدم توانایی ارتباط بومی‌ها با بومی‌های مناطق دیگر شد. بعد از انقلاب فرانسه، با مداخله مستقیم دولت، تصمیم بر این شد که زبان فرانسوی به زبان رسمی این کشور تبدیل شود.

 

زبان فرانسه زبان رسمی 29 کشور دنیا

 

زبان بومی بسیاری از کشورهای مستقل در سراسر دنیا همچون کانادا، بلژیک، سنگال، جیبوتی و سوئیس،  فرانسه است. همچنین ساکنین کشورهای ماداگاسکار و وانواتو نیز به زبان فرانسوی صحبت می‌کنند.

گسترش استعمار امپراتوری فرانسه در قرون ۱۷ تا ۲۰ میلادی از اروپا به آمریکا و آفریقا و حوزه دریای کارائیب، مهم‌ترین دلیل تبدیل زبان فرانسوی به زبان رسمی مردم این کشورها است.

زبان فرانسوی در نقاط مختلف جهان ارزش و اهمیت زیادی دارد و در بسیاری از قراردادهای بین‌المللی و دیپلماتیک، در کنار زبان انگلیسی از این زبان به‌عنوان زبانی مهم استفاده می‌شود. نکته دیگر آن که در حدود ۲۰۰ میلیون نفر در کل جهان، به این زبان صحبت می‌کنند.

 

تأثیرگذاری زبان فرانسوی بر زبان انگلیسی

 

بعد از فتح نورمنان انگلیس، زبان فرانسه به زبان اشرافی و اداری تبدیل شد و این موضوع سبب راه یافتن بسیاری از عبارات و واژه‌های فرانسوی به زبان انگلیسی شد. در طول قرن‌ها، زبان فرانسوی تأثیر زیادی بر زبان انگلیسی گذاشت و همین عامل باعث شد تا امروزه ریشه ۴۵ درصد از کلمات انگلیسی از زبان فرانسوی باشد!

 

همسایگان بومی فرانسوی در آمریکا

 

تعداد زیادی از فرانسوی‌زبانان، ساکن قاره آمریکا هستند. نکته قابل‌توجه در این مورد این است که زبان اکثر ساکنین لوییزیانا که یکی ازایالت‌های جنوبی آمریکا است، گویشی از فرانسوی می‌باشد. همچنین ایالت هایی مثل میشیگان، داکوتای شمالی، ورمنت، ماساچوست و میسوری نیز به زبان فرانسوی صحبت می‌کنند.

فرانسوی‌ها اولین اروپایی‌هایی بودند که پا به این مناطق از آمریکا گذاشتند و به همین علت بعضی از بومیان این مناطق به فرانسه صحبت می‌کنند.

همچنین به دلیل قرارگرفتن کانادا در شمال ایالت نیوانگلند، زبان مردم این منطقه نیز مشتقی از فرانسوی و کانادایی است.

 

 

تلفظ متفاوت کلمات در گویش‌های مختلف

 

لهجه و گویش‌های مختلفی برای زبان فرانسوی وجود دارد. حتی در کشور فرانسه نیز این گویش‌ها مختلف است. این موضوع به وضوح به ما نشان می‌دهد که این زبان زنده مرتب درحال ‌رشد و تغییر است. اما باید بدانید که پاریسی‌ها دارای گویشی خاص در بین دیگر افراد فرانسوی ‌زبان هستند.

در کل جهان لهجه و گویش فرانسوی به ۳ دسته کلی تقسیم می‌شود:

۱- اروپایی ۲- کانادایی ۳- آفریقایی

 

هیچ کلمه اصلی فرانسوی حرف W ندارد

 

حرفw  از زبانهای دیگر وارد زبان فرانسوی شده و ریشه فرانسوی ندارد؛ بنابراین کلماتی که در فرانسوی دارای حرف w هستند، ریشه فرانسوی نداشته و در قرن نوزدهم از کشورهای مجاور و به دلیل نفوذ آن همسایه‌ها به زبان فرانسه، به الفبا اضافه شده و این حرف بنابر تاثیری که از هر زبان گرفته با همان آوا در فرانسه تلفظ می شود. مثلا در آلمانی w صدای v می دهد و در فرانسه می گوییم vagɔ̃/ wagon/ در صورتیکه week-end از انگلیسی اومده و /wikɛnd/ تلفظ می شود. به همین ترتیب ، لغاتی که در زبان فرانسوی با حرف W آغاز می‌شوند، گاهی با تغییر روبه ‌رو می‌شوند و V جای آن را می‌گیرد.

 

زبان بسیاری از داستانهای مشهور فرانسوی است

 

بسیاری از نویسندگان  بزرگ جهان که آثار ماندگاری منتشر کرده‌اند، فرانسوی ‌زبان بوده‌اند و آثار ادبی آنها نیز به زبان فرانسوی نگاشته شده است. از بین آثار این نویسندگان مشهور می‌توان به داستان کنت مونت کریستو اثر الکساندر دوما و داستان بینوایان اثر ویکتور هوگو اشاره کرد.

 

 

حرف E رایج‌ترین و پرتکرارترین حرف در زبان فرانسوی

 

بر اساس تحقیقاتی که توسط زبان‌شناسان انجام شده است، پرتکرارترین و رایج‌ترین حرف در زبان فرانسوی، حرف E است. اکثر لغات این زبان، این حرف را در خود دارند. می‌توان گفت این حرف یکی از حروف اصلی و پرکاربرد در زبان فرانسوی است.

حرفی که هرگز خوانده نمی‌شود!

حرف h هیچگاه در فرانسه خوانده نمی‌شود مگر اینکه در کنار c قرار بگیرد. حرف z خوانده می‌شود مگر آنکه آخر کلمه قرار گیرد که در این صورت خیلی از حروف دیگه هم در آخر کلمات خوانده می‌شوند مثل d، t، s، x...